۱۰.۱۲.۸۳

 

با نرم افزار خانه پناهجو در یاهو مسنجر، خانه پناهجو را در یاهو مسنجرتان داشته باشید


با نرم افزار خانه پناهجو در یاهو مسنجر، خانه پناهجو را در یاهو مسنجرتان داشته باشید.
با این نرم افزار کوچک شما می توانید لینکها و نوشته های جدید خانه پناهجو را در یاهو مسنجرتان ببینید. در ضمن می توانید آب و هوای بسیاری از شهرهای بزرگ ایران را نیز ببینید و نیز در کنار اینها می توانید موزیک ایرانی نیز بشنوید. در ضمن شما می توانید در حالیکه در اینترنت سایتهای دیگر را مشاهده می کنید در قسمت کناری سمت چپ صفحه اینتر نتتان با کلیک بر روی دکمه Search ) Suchen) لینکها و موضوعات جدید خانه پناهجو را ببینید. برای اینکار کافیست برنامه PanYaHoo را از اینجا دانلود کنید و سپس یاهو مسنجرتان را طبق تصاویر زیر تنظیم کنید تا از این امکانات استفاده کنید. ابتدا برنامه را دانلود کرده و نصب کنید.Download PanYaHoo v1.0
برای آموزش و نحوه کار با این نرم افزار به اینجا مراجعه کنید

۳.۱۲.۸۳

 

جمال مهوش را بيا ديد بزن

جمال مهوش را بيا ديد بزن
گودمورنينگ.صبح اول صبحي 5 تا ايميل آمده، همه بانو مهوش برايم فرستاده اند که دارد ميرقصد و ميخواند و سفارش « ديد بزن» میکند! با شما شريک ميشوم در ديد زدن. اميدوارم صاحبش راضي باشد. مال سال هاي جوانی مهوش است. لینک پائین را کلیک کنید.مهوش با نوآوری ها و تهورش، به نظر من فروغ فرخزاد رقاصه ها بود. ميگويند که لوطي هم بود.چند سال پيش در مالموي سوئد که برنامه داشتم، مادر بزرگي را به ديدن من آوردند با عينک ته استکاني و چهره اي نوراني و مهربان، دو سه تا نوه هم همراهش!
- اين خانم را ميشناسي؟- هومممم؟ ...- ایشون خانم شهپره!!دستش را بوسيدمشهپر جانشين مهوش شده بود ( من شهپرم ... نیلوفرم ...) اما هرگز جاي خالي او را نتوانست پر کند اگرچه از آفت جلو زده بود. شهپر را هم ميگفتند لوطي است.ممکن نبود من بتوانم حدس بزنم این مادر بزرگی که دستش در دست من میلرزد، بانو شهپر است. یک وقتی بود من از خیال اینکه دست او را گرفته باشم ؛ دستم میلرزید. چه لرزیدنی!صبح اول صبحي برايم مهوش فرستاده اند. از سايت ايرانيان داتکام بايد باشد. چه سايت پر و پيماني است این ایرانیان داتکام. مجموعه اي از کارهاي مرا هم دارد.مهوش با رقص و ترانه « اين ..... کجه» به اوج شهرت رسيد. این قطعه از فولکلورهاي مجالس زنانه بود که به نام او ثبت شد. اشاره به رابطه عروس و مادرشوهر داشت و اين که عروس گلایه ميکرد و آقایان را به شهادت میگرفت که مادرشوهرم از من ايراد ميگيرد و ميگويد: دستت کجه؟ « اين دست کجه؟» آقايان ارکستر و تماشاچي دم ميدادند:- کي ميگه کجه؟- مادرشوهر..- دروغ ميگه.-خواهر شوهر.- باهات لجه.- اين چشم چپه؟- کي ميگه چپه ....و ميرفت پائين تا به ....... ميرسيد. آنوقت قرش میداد و حرکاتي کج و راست به آن ميداد و بي آنکه اسمش را بياورد ميپرسيد: اين (صداي ويلن به اندازه يک سيلاب متوسط) کجه؟ ... که فرياد و فغان به فلک ميرسيد .... کی میگه کجه ؟...يادم هست يکي از مجلات هفتگی و ناکام تهران رأی گیری شاعرانه ای ترتیب داده بود که با الهام از اشعار عاشقانه فارسی، به کدام عضو یار خیالی رأی میدهيد؟ به چشم شهلایش، لب غنچه اش؛ کمر باریکش، ساق سیمین ؟ لاله گوش؟ انار پستان؟ لعل لب؟ یا .....
سرانجام نتیجه رأی گیری را در لفافه چنین اعلام کردند که بیشتر خوانندگان به بانو مهوش رأی داده اند! (نگفتند کدام عضوش).
شاعر فرماید:
مهوش، آن نشئه جانهاي خمار
که دل ما همه معتادش بود

همه اعضای تنش اندازه
لطف حق در همه ابعادش بود

باسن اش رأی فراوان آورد
کون او ، دوم خردادش بود
http://members.shaw.ca/bahbah/mahvash.htm

توضیح اینکه این متن و لینک همه از وبلاگ آقای هادی خرسندی کپی شده. پرمالینک وبلاگشان کار نمیکرد نا چارا همه را کپی کردم اینجا ولی خب وبلاگش همه اینجاست. بخونین و لذتش رو ببرین.

۲۸.۱۱.۸۳

 

حمله هوايى به تاسيسات هسته اى ايران در بوشهر

دقايقى پيش منابع خبرى به نقل از تلويزيون جمهورى اسلامى از وقوع حمله هوايى به نيروگاه هسته اى بوشهر خبر دادند. به گزارش خبرگزارى سوئد يك هواپيماى ناشناس موشكى به سوى تاسيسات هسته اى ايران در بوشهر شليك كرده است. موشك به منطقه غيرمسكونى در نزديكى منطقه ديلم در استان بوشهر اصابت كرده است

۲۴.۱۱.۸۳

 

هشدار شيرين عبادی به خاتمی درباره امنيت شهروندان ايرانی

برنده جايزه صلح نوبل در نامه‌ای خطاب به رئيس جمهور ايران اعلام کرده است که عده‌ای با ارعاب و تهديد قصد دارند مانع ادامه فعاليت‌هايش شوند و به دنبال پرونده‌سازی برای او هستند. شيرين عبادی در نامه خود به محمد خاتمی گفته است که از امنيت قضايی و جانی برای انجام فعاليت‌های اجتماعی خود برخوردار نيست

۲۳.۱۱.۸۳

 

خر که مالیات نمیدهد: امام خمینی


۱۳.۱۱.۸۳

 

گزارش "مهر" از سرگردانی بیماران در بیمارستانهای دولتی:::: اینجا جان را ارزان می فروشند

خبرگزاری مهر - وارد بیمارستان که می شوی ، صدای ناله و درد یک لحظه قطع نمی شود . ازدحام بیماران با چهره های زردرنگ و همراهان بیقرار که شتابان به هر سو می دوند تا برای بیمارشان کاری کنند ، یک لحظه از جلوی چشمانت محو نمی شود . در یک سو جوانی پدر پیر خود را از یکی از روستاهای دور آورده تا برایش پذیرش بگیرد ، آن سو تر مردی میانسال زیر بغل همسرش را گرفته و عاجزانه از مسوول پذیرش می خواهد برای او کاری کند و ... و تو که نظاره گر این صحنه های دردناک هستی با خود می اندیشی مشکلات درمان مردم چرا سامان نمی گیرد ؟
وقتی پا به داخل بیمارستان امام خمینی می گذاری با تعداد زیادی از بیماران نیازمند به بستری مواجه می شوی که برای بستری شدنشان در بیمارستان دولتی به مسوولان بیمارستان التماس می کنند اما آنها فقط می گویند که جا نداریم. باید برای بستری شدن وقت بگیرید تا در صورت مرخص شدن تعدادی از بیماران، بیمار شما را در بیمارستان جایگزین کنیم.

بیماران و همراهان آنها نا امید و درمانده از کمک بیمارستان ها بار دیگر کوله بار غم ها و دردهای خود را بر دوش می کشند و به سمت بیمارستان دیگر راهی می شوند تا شاید این بار شانس با آنها یار شود و یکی از تخت ها بیمارستان برای بستری بیمارشان خالی باشد و بتوانند بیمار خود را در یکی از تخت های بیمارستان بستری کنند.

وارد بیمارستان وسیع امام خمینی که می شوی مردان و زنان غالبا به همراه کودکی را می بینی که با داشتن ساک های بزرگ مسافرتی و نوع پوشش محلی شان، نشان از آمدن آنها از شهرستان های دور و محروم دارد.

زن سالخورده ای را می بینی که با داشتن غم بزرگ در دل، با وجود اینکه از چشمانش اشک جاری است مردی را که گویا پسرش است، دلداری می دهد چون طاقت دیدن اشک های پسرش که حالا برای خودش مردی شده را ندارد. مرد دیگری را می بینی که زیر بغل مادرش را گرفته و بارها این جمله را تکرار می کند که مادر جون دیگه دکترها کاری از دستشان بر نمی آید فقط باید دعا کنیم و زن که گویی اصلا حرف های پسرش را نمی شود همچنان با آه و ناله به ریختن اشک هایی که همچون سیلی خروشان جاری است، ادامه می دهد.

زن جوانی را می بینی که با نوزاد شیرخواره خود که به ظاهر دو ماهه است به حیاط بیمارستان آمده تا شاید بتواند نوزاد خود را ساکت کند. نمی داند باید خودش را آرام کند یا نوزادش را، چون فرزند دیگرش چندین ماه است که به علت بیماری ریوی در بیمارستان بستری است و حالا به جای اینکه در خانه خود به مراقبت از فرزندان خود بپردازد باید بیشتر ساعت های روز را به همراه فرزندانش در بیمارستان بگذارند.

برای بستری شدن در بیمارستان دولتی باید آشنا داشته باشی

امروزه بدون داشتن آشنا حتی اگر بیمار اورژانسی هم باشید باید در نوبت بمانید، تا زمانی را برای بستری و درمان تعیین کنند و آن وقت درمان شوید البته اگر آن زمانی بیماری وجود داشته باشد.

در بیمارستان های دولتی اغلب همراهان بیمار علاوه بر اینکه باید هزینه های بیمار را پرداخت کنند با ساعت ها به مسوولان بیمارستان التماس کنند تا شاید جایی را برای بیمار آنها نیز اختصاص دهند و تا زمانی که کسی با این مسائل ناگوار روبرو نشود نمی تواند احساس و حال کسانی را که با امید فراوان به بیمارستان مراجعه کرده اند، درک کنند.

مشکل بستری شدن در بیمارستان از یک سو و مشکل بی تفاوتی برخی از پرسنل بیمارستان نسبت به بیماران بستری شده از سوی دیگر سبب می شود که برخی آرزو کنند که ای کاش اصلا جایی برای بستری شدن در این بیمارستان وجود نداشت چرا که هنوز بیماری اش درمان نشده، درد دیگری به بیماری اش افزوده می شود .

زنی جوانی با داشتن تعدادی برگه های رنگارنگ در دست، چند ساعتی است که از این ساختمان با آن ساختمان و از این طبقه به آن طبقه رفته است تا در نهایت توانسته مادر مریض خود را در این بیمارستان بستری کند و بالاخره نفس راحتی کشیده و می گوید: تعداد بیماران نیازمند به بستری آن قدر زیاد است که با وجود اینکه فرزندم یکی از پرسنل این بیمارستان است هم برای بستری در این بیمارستان مشکلات زیادی را متحمل شدیم به طوری که از ساعت 10 صبح که به بیمارستان مراجعه کردیم، ساعت 9 شب بیمارمان بستری شد.



وی با ابراز تاسف از وضعیت بیمارستان و ناهماهنگی های موجود، می گوید: صحبت های پرسنل بیمارستان نسبت به یکدیگر بسیار ضد و نقیض است چون هنگام بستری مادرم به علت کهولت سن، از مسوولان بیمارستان خواستیم که یکی از افراد خانواده به عنوان همراه در بیمارستان بماند اما آنها معتقد بودند که چون حال بیمار خوب است و حتی برای بیماران بدحال نیز لازم نیست همراه در بیمارستان بماند، بنابراین نیازی به همراه ندارد.

این زن با نگاهی پرمعنی به مادر ضعیف و پیرش که هم اکنون به دهان دخترش چشم دوخته تا جزئیات اتفاقاتی که ناشی از سهل انگاری مسوولان بیمارستان بوده است را بار دیگر از زبان دخترش بشنود، درباره اتفاق چند روز گذشته می گوید: همان شب مادرم از تخت پایین آمده اما چون کسی نبوده که به وی کمک کند به شدت به زمین می خورد و بر اثر آن علاوه بر آسیب به ناحیه کمر، فشار خونش بالا می رود اما پرستاران متوجه نمی شوند و مادرم با کمک همراه بیمار دیگری به تخت برگشته و به اطلاع پرستاران می رسانند که آنها نیز با دادن داروی پایین آورنده فشار خون، فشار خونش را به میزان متعادل می رسانند.

وی می افزاید : با وجود این اتفاق، پرستاران به ما اطلاع نمی دهند و فردای آن روز که در ساعت ملاقات به بیمارستان مراجعه کردیم، به ما گفته شد که چرا یکی از افراد خانواده به عنوان همراه بیمار در بیمارستان نمانده است در صورتی که شب گذشته خودمان این درخواست را کرده بودیم اما آنها نپذیرفته بودند.

نبودن همراه، بیمار را دچار مشکلات فراوانی می کند

کمبود پرسنل در بیمارستان ها که امروزه یکی از مهمترین علت های موجود در زمینه ارائه خدمات بهداشتی و درمانی است حتی سبب شده که پرستاران نیز لب اعتراض بگشایند و دست به تحصن زده و به ناتوانی خود در مقابل تعداد زیادی از بیمار بستری شده در بیمارستان اعتراف کنند چون آنها مدعی هستند که علاوه بر پایین بودن حقوق نمی توانند به جای سه نفر کار کنند.

همراه بیمار دیگری که با مهربانی مشغول بازکردن کمپوتی از میوه است تا از این طریق بتواند رمق از دست رفته خواهرش را بار دیگر به وی بازگرداند، می گوید: اگر بیماری در بیمارستان های دولتی همراه نداشته باشد، دچار مشکل زیادی می شود به طوری که نمی تواند به توصیه های پزشک در زمینه استفاده از خوراکی هایی نظیر آب میوه که مصرف آن برای بیمار ضروری است، عمل کند، چون تعداد کم پرسنل باعث می شود که فقط داروهای مورد نیاز در ساعت معین به بیمار داده و بقیه موارد به عهده خود بیمار گذاشته می شود اما اغلب بیماران از عهده این کار بر نمی آیند.

مرد میانسالی با داشتن کیف و وسایل مربوط به کارش با عجله از محل کار خود به بیمارستان آمده تا از وضعیت بیمار خود مطلع شود، می گوید: یکی از مشکلات موجود در بیمارستان های دولتی این است که تعداد پرستاران و پرسنل بسیار کمتر از تعداد بیماران پذیرش شده در بیمارستان است و این سبب شده که رسیدگی به بیماران در این بیمارستان ها کمتر شود.

وی می افزاید: با وجود اینکه پرسنل تمامی تلاش و توان خود را در زمینه ارائه خدمات به بیماران به کار می گیرند اما به بخشی از این مشکلات به پایین بودن حقوق آنها باز گشته چون آنها بر اساس میزان حقوق خود کار می کنند .

بیماری که در بیمارستان گم شد!

اگر چه مسوولان بیمارستان ها مدعی هستند که حضور همراه برای بیماران باعث ایجاد دردسر برای پرستاران و دیگر پرسنل بیمارستان شده و از فعالیت مناسب آنها جلوگیری می کند اما با وجود این ادعا هم به تنهایی نمی توانند از عهده تمامی بیماران بر آیند چرا که زمانی که در یک بخش از بیمارستان فقط سه پرستار برای 10 اتاق دو تا سه تختی وجود دارد چطور می توانند به صورت دائم به این افراد رسیدگی کنند.

زن جوانی که مادرش به علت بیماری قلبی در این بیمارستان بستری شده است با نگرانی از نابسامانی اوضاع بیمارستان در این باره می گوید: چند روز پیش پیرزن بیماری که پرستاران وی را برای انجام عکس و آزمایش از اتاق خود خارج کردند، در طبقات بیمارستان گم شد چون پس از انجام آزمایش بیمار بدون توجه به پیر و ناتوان بودن او به حال خودرها شده بود و چون طبقات بیمارستان هم همگی شبیه یکدیگر است، نتوانسته بود اتاق خود را پیدا کند.

وی که گویی این اتفاق برای یکی از اعضای خانواده خود رخ داده است، با ناراحتی ادامه می دهد: با مشاهده سرگردانی این پیرزن و پیدا کردن اتاق وی بعد از مدت زیادی، علت را جویا شده و به پرستاران اعتراض کردیم که چرا باید این اتفاق بیفتد اما آنها در پاسخ به ما گفتند که ما فقط سه پرستار هستیم و باید جوابگوی 30 بیمار باشیم و نمی توانیم این کارها را هم به عهده بگیریم.

همراه بیمار دیگری با اعتراض و تائید سخنان آن زن جوان می گوید: بدون وجود همراه برای بیمار، بیمار دچار مشکلات زیادی می شود چرا که تعداد بیماران نسبت به پرستاران آنقدر زیاد است که رسیدگی مناسبی به وضعیت بیمار و دستوراتی که پزشک به بیمار داده است نمی شود.

مرد 26 ساله دیگری که در بخش کلیه این بیمارستان بستری شده است با لب هایی خشک در حالی که توان و حوصله زیادی برای صحبت کردن ندارد با صدایی بسیار آرام و نجواکنان، می گوید: اغلب بیمار کلیوی بستری شده در بیمارستان توانایی انجام کارهای شخصی خود نظیر استفاده از سرویس های بهداشتی را ندارند اما متاسفانه اجازه نمی دهند که فردی از خانواده به عنوان همراه در بیمارستان حضور داشته باشد.

همسرجوان این بیمار نیزمی گوید: از ساعت 6 صبح همراهان بیماران را به عنوان اینکه وجود همراهان سبب ازدحام و شلوغی می شود از داخل بخش خارج کردند و گفته شد که همراهان بیمار نیز فقط در زمان ملاقات می توانند مانند سایر دیگر افراد ملاقات کننده وارد بخش شوند.

وی ادامه می دهد: پس از مراجعه مجدد به بیمارستان بیماران و با وجود التماس های فراوانی که مسوولان بیمارستان کردم، توانستم دو ساعت پیش از زمان ملاقات به داخل بخش بروم که همسرم گفت که از صبح تا به حال نتوانسته که از دستشویی استفاده کند چون کسی نبوده که وی را کمک کند و با وجود اینکه بیماران این بخش بیماری کلیوی دارند این معضل آنها را دچار مشکلات زیادی می کند.

بیمار کلیوی دیگری که به تازگی در این بیمارستان بستری شده است، می گوید: تا چند روز پیش در بیمارستان دی بستری بودم که پزشکان گفتند که باید عمل جراحی شوی اما چون توان پرداخت هزینه های عمل جراحی را نداشتم، به این بیمارستان مراجعه کردم، اما پرستاران فقط داروها را به بیماران می دهند اما در بقیه موارد کمکی نمی کنند چرا که به گفته خودشان تعداد پرستاران نسبت به بیماران بسیار کمتر است بنابراین در صورتی که یکی از اعضای خانواده در بیمارستان نباشد هیچ کاری ار پیش نمی رود اما متاسفانه با این وجود در طول روز اجازه نمی دهند که حداقل یکی از افراد خانواده در بیمارستان حضور داشته باشد.



بیماران در نبود همراه باید خود پرونده شان را پیگیری کنند

زن جوانی که با در دست داشتن برگه هایی برای تعیین زمان عمل مادرش به بخش های اداری بیمارستان در حال رفت و آمد است ، می گوید: مادرم که زنی سالمند است به علت ناراحتی های قلبی در بخش قلب این بیمارستان بستری شده است و توانایی انجام کارهای ادارای مربوط به عمل قلب خود را ندارد اگرچه انجام این کارها به عهده بخش اداری بیمارستان است اما متاسفانه حتما باید از سوی بیمار و یا خانواده بیمار پیگیری شود، در غیر این صورت باید هفته ها در بیمارستان معطل بماند تا آنها زمانی را برای عمل مشخص کنند.

وی می افزاید: اگر بیماری همراه نداشته باشد، باید خودش پرونده اش را زیر بغل گرفته و به دنبال پیگیری های مربوط به دستورات پزشک باشد.

وی با خستگی ادامه می دهد: پزشک معالج مادرم دستور به انجام عمل جراحی داده اما متاسفانه پس از سه روز از این دستور هیچ کاری از سوی بخش اداره و مسوولان بیمارستان صورت نگرفته تا اینکه خود پزشک به طور صریح و روشن گفت که خودتان باید پیگیر زمان عمل باشید.

این زن جوان می گوید: زمانی که بیماری به منظور انجام عمل جراحی در بیمارستان بستری می شود باید حداقل دوهفته معطل بماند تا کارهای اداری مربوط به آن انجام شود و در صورتی که اگر همراهان بیمار به دنبال پرونده بیمار نباشند، بیمار براحتی فراموش می شود.

بیمارستان های دولتی هزینه های اضافی از بیماران می گیرند

دریافت برخی از هزینه های اضافی از دیگر معضلاتی است که بیماران را بیشتر در فشار هزینه های بیمارستان قرار می دهد؛ بیمار 50 ساله ای که به علت مشکلات قلبی در این بیمارستان بستری شده است، با ناتوانی در این باره می گوید: زمان بستری در نسخه ای به همراهانم گفته شد که بیمار شما نیاز به هشت آمپول دارد که باید آن را از بیرون تهیه کنید و ما نیز برای تهیه آن نزدیک به 80 هزار تومان پرداخت کردیم اما پس از استفاده آن فقط چهار آمپول مصرف شد.

وی با اعتراض ادامه می دهد: مسوولان بیمارستان به ما گفتند که چهار آمپول باقی مانده است اما نمی توانیم هزینه آن را به شما برگردانیم بنابراین اگر بخواهید می توانیم آنها را به خودتان تحویل دهیم و ما نیز گفتیم که چون این آمپول ها برای ما غیر قابل استفاده است، به بیماران نیازمندی که که توان تهیه آن را ندارند بدهید.

این بیمار با ابراز تاسف از این وضعیت می گوید: متاسفانه مسوولان بیمارستان ها به چگونگی تهیه این داروها توجه ندارند چرا که حتی پرداخت همین 70 هزار تومان هم برای اغلب بیماران بسیار سخت است و اگر ما تحت پوشش بیمه نبودیم باید 200 هزار تومان برای این آمپول ها پرداخت می کردیم در صورتی که فقط نیمی از آن استفاده شد.

زن 30 ساله ای که مادرش در بخش ریه بستری شده می گوید: در بیمارستان فقط داروها و آمپول های معمولی که هزینه چندانی ندارد از سوی بیمارستان به بیماران داده می شود و داروها و آمپول هایی که اغلب گران قیمت است تهیه آن را به عهده همراهان بیمار می گذارند که با داشتن دفترچه بیمه بیش از 70 هزار تومان می شود.

به گفته همراهان بیماران اگر قرار است دارو و دیگر وسایل مورد نیاز بیمار از داروخانه های بیرون تهیه شود ، چرا تمهیداتی اندیشیده نمی شود که این کار در خود بیمارستان صورت گیرد که حداقل همراهان بیمارکه اغلب از شهرستانهای دور و نزدیک نیز به تهران آمده اند و به مسیرها آشنایی ندارند سرگردان نشوند .

به هر حال مشکلات بیماران در بیمارستانهای دولتی به گونه ای است که حل آنها نیازمند تغییرات ساختاری در نظام سلامت کشور است . وقتی سرانه درمان کفاف هزینه های درمان را ندهد وضعیت این گونه می شود که هست و مسوولان ذیربط باید برای از میان برداشتن این مشکلات راه حل اساسی بیندیشند .

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]