۲۳.۱۱.۸۲

 
راستش من می خوام فعلاً ساوند بلاگ رو تست کنم و اگه خوب باشه ادامش بدم اينم پست اول اونه!!

يه چيزی بود که ديروز شنيدم ولی باور نکردم که می گفتن بچه مدرسه ايهارو به زور کشوندن تو خيابون واسه راهپيمايی. ولی امروز تو يکی دو تا سايت ديگه هم خوندم و فکر کردم تا نباشد چيزکی مردم نگويند چيزها.
آخه ديروز دو تا بچه مدرسه ای که کلاس پنجم ابتدائی بودن هم از راهپيمايی داشتن برمی گشتند خوردن به تورم. منم پرسيدم: بچه جون الان مینشستین درسو مشقتونو می خوندين تو خونه بهتر نبود تو اين هوا بزنين بيرون. شما رو چيکار به اين کارا.!!؟؟
ولی يکيشون برگشت و گفت: آقا نمره انظباطمونو کم می کنن نيايم. ناظممون اول اومد و حاضر غايب کرد هر کی نيومده بود اسمشو نوشت و گفت: خودم می دونم باهاشون چيکار می کنم.
گفتم: بابا جون نترسيد به خدا هيچ غلطی نمی تونن بکنن ولی با خودم گفتم: بچه تو اين سن و سال چی می دونه بهتر نيست پدر و مادرا یه خورده تو گوش بچه هاشون بخونند و بفهمونند دنيا دست کيه!!!.
بعد بازم فکر کردم که کلّی پدر و مادرا هم اومده بودن که راهپيمايی، به اينا آدم چی بگه ديگه و بازم خودم نتيجه گرفتم تو دنيای امروزه با اين همه اطلاع رسانی و شعور وآگاهی، يا بايد اينا خيلی نفهم باشند و از قافله عقبند و يا اينکه همکاسه و همپياله اين آخوندا بايد باشند. به راستی سرمايه دارانی که اين رژيم اونا رو به نون و نوايی رسونده، هيچوقت طالب عوض شدن اين رژيم می شن؟؟؟!!!...

نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]