۲۶.۱۲.۸۲
معادله چند مجهولی خرج شب عيد را حل كنيد؟
نوروز امسال به مسافرت نمیرويم چون پول نداريم
روزنامه اعتماد / ليلا ناطقی
نمنم باران، شكوفايی درختان، نغمه چكاوكها و قمریها و زلال جاری چشمهها بوی دلانگيز بهار را به مشام جانها میرساند.نوروز، امسال هم مثل ساليان سالی كه همواره آمده و رفتهاند، دوباره از گرد راه میرسد و سرانجام هم میرود. نوروزی كه عطر تازگی آن در فضای دلها میپيچد و رنگهای سبز و سفيد و سرخ آن چشمها را مینوازد. نوروزی كه همواره نو بوده است، حتی برای طبيعت.
آخ كه چقدر روحنواز است رفتن به طبيعت در ايام نوروز. سرسبزی كوهسارها، زلالی آب رودخانهها، صدای دلنشين امواج درياها و استشمام عطر گلها واقعا جاننواز است و روح را تازه میكند.
چقدر خوب است كه يكه و رها، از هر آنچه كه آدمها را به زندگی ماشينی قفل میكند، در اين فضای رويايی سير كنی. حتی شده برای چند روز، از هر چه آلودگی و دود و ترافيك و شلوغی است، بگريزی و به دامان پاك طبيعت پناه ببری.
رفتن به طبيعت، سفر به اقصینقاط سرسبز اين كهنبوم و بر با جيب خالی غير ممكن و از محالات است. شما هم اگر مثل افرادی كه لقب كارمند را با خود دارند، كارمند باشيد میدانيد كه ما چه میگوييم. يكی از كارمندان می گويد:۱۰۰ هزار تومان عيدی و ۱۳۰ هزار تومان حقوق برای يك خانواده ۴ نفری در نظر گرفته میشود. خانوادهيی كه تنها ۱۰۰ هزار تومان بايد بابت اجارهخانه بپردازد.
پول آب و برق و گاز و... بدهد. میماند ۱۳۰ هزار تومان كه علاوه بر آن بايد خرج خريد كيف و كفش و لباس و مرغ و گوشت و شيرينی و... عيد شود. خدا میداند كه ۱۵ روز باقیمانده پس از نوروز را كارمندان چگونه میگذرانند. حالا اگر شما كارمند هم نباشيد و به شما بگويند بازنشسته، وضعيت غمانگيزتر میشود. ۱۰۰ هزار تومان بابت عيدی، ۸۰ هزار تومان بابت حقوق ماهيانه، میشود ۱۸۰ هزار تومان. شما بايد پول آب و برق و گاز و... را بدهيد. اگر خانهيی داريد كه هيچ، اگر نداريد اجارهخانه هم بدهيد. خرج گوشت و مرغ و برنج و... هم كه برای شما سرسامآورتر است. شما صد در صد نوه و نتيجه و عروس و داماد و... هم داريد.
اگر بخواهيد ناخنخشكی كنيد و به آنها عيدی هم ندهيد، نمیتوانيد كه شيرينی و آجيل را هم از برنامه عيدتان حذف كنيد. نوههای كوچكتان شيرينی و شكلات میخواهند و حتی در دل كوچكشان هم كه شده تصور خوردن شيرينیهای خوشمزه مامانبزرگ و بابابزرگ، آنها را مشتاق ديدارتان میكند. حالا با اين ۱۸۰ هزار تومان چگونه میتوانيد معادله چند مجهولی خرج شب عيد را حل كنيد؟ اصلا پولی باقی میماند كه به سفر يا دامان طبيعت پناه ببريد؟ كارمند ديگری می گويد:گيريم كه اصلا بخواهيد دل را به دريا بزنيد و از همه خرجها بگذريد و بخواهيد ايام تعطيلات را به مسافرت برويد. با ۱۰۰ هزار تومانی كه برايتان باقی میماند چند روز میتوانيد به مسافرت برويد؟ ۳ روز، ۴ روز، چی؟ يك خانواده كارمند ۴ نفری برای ۳ روز مسافرت به مثلا شمال كشور چقدر بايد خرج كند؟ قيمت هتل و متل و مسافرخانه چقدر است؟ خرج خورد و خوراك چی؟ هزينه اياب و ذهاب. پس چه نتيجه میگيريم؟ اينكه عطای پناه بردن به طبيعت، شنيدن نغمه چكاوكها، استشمام عطر گلها و ديدن سرسبزیها را بايد به لقای حقوق كارمندی و كارگری و بازنشستگی بخشيد.
بايد پا روی دل گذاشت و مثل هميشه در دود و دم و شلوغی و حصار تنگ ديواری زندانی شد. بايد روح را همواره اسير ديدار ساختمانهای بلند، خودروهای آهنين، خيابانها و كوچههای پيچ در پيچ و تنگ كرد. بايد در حصار تنگ چهارديواری ۴۰ متری زندانی شد و چشم به جعبهيی كه میگويند جادويی است، دوخت جعبهيی كه تصاوير تكراری را مرتب در برابر ديدگانت، مانور میدهد و... ما كارمندان، كارگران، بازنشستهها و حقوقبگيران كه میگويند تعدادمان خيلی زياد است، مسافرت را خيلی دوست داريم. ديدار از طبيعت را بخصوص در ايام نوروز بيشتر دوست داريم، اما نمیتوانيم به سفر برويم چرا كه خرجهای سر به فلك كشيده با دخلهايی كه هر روز آب میرود، برای ما برابری نمیكند. ما به مسافرت نمیرويم چون پول نداريم. همان چيزی كه خيلیها به دنبال به دست آوردن هر چه بيشتر آن هستند!
نوروز امسال به مسافرت نمیرويم چون پول نداريم
روزنامه اعتماد / ليلا ناطقی
نمنم باران، شكوفايی درختان، نغمه چكاوكها و قمریها و زلال جاری چشمهها بوی دلانگيز بهار را به مشام جانها میرساند.نوروز، امسال هم مثل ساليان سالی كه همواره آمده و رفتهاند، دوباره از گرد راه میرسد و سرانجام هم میرود. نوروزی كه عطر تازگی آن در فضای دلها میپيچد و رنگهای سبز و سفيد و سرخ آن چشمها را مینوازد. نوروزی كه همواره نو بوده است، حتی برای طبيعت.
آخ كه چقدر روحنواز است رفتن به طبيعت در ايام نوروز. سرسبزی كوهسارها، زلالی آب رودخانهها، صدای دلنشين امواج درياها و استشمام عطر گلها واقعا جاننواز است و روح را تازه میكند.
چقدر خوب است كه يكه و رها، از هر آنچه كه آدمها را به زندگی ماشينی قفل میكند، در اين فضای رويايی سير كنی. حتی شده برای چند روز، از هر چه آلودگی و دود و ترافيك و شلوغی است، بگريزی و به دامان پاك طبيعت پناه ببری.
رفتن به طبيعت، سفر به اقصینقاط سرسبز اين كهنبوم و بر با جيب خالی غير ممكن و از محالات است. شما هم اگر مثل افرادی كه لقب كارمند را با خود دارند، كارمند باشيد میدانيد كه ما چه میگوييم. يكی از كارمندان می گويد:۱۰۰ هزار تومان عيدی و ۱۳۰ هزار تومان حقوق برای يك خانواده ۴ نفری در نظر گرفته میشود. خانوادهيی كه تنها ۱۰۰ هزار تومان بايد بابت اجارهخانه بپردازد.
پول آب و برق و گاز و... بدهد. میماند ۱۳۰ هزار تومان كه علاوه بر آن بايد خرج خريد كيف و كفش و لباس و مرغ و گوشت و شيرينی و... عيد شود. خدا میداند كه ۱۵ روز باقیمانده پس از نوروز را كارمندان چگونه میگذرانند. حالا اگر شما كارمند هم نباشيد و به شما بگويند بازنشسته، وضعيت غمانگيزتر میشود. ۱۰۰ هزار تومان بابت عيدی، ۸۰ هزار تومان بابت حقوق ماهيانه، میشود ۱۸۰ هزار تومان. شما بايد پول آب و برق و گاز و... را بدهيد. اگر خانهيی داريد كه هيچ، اگر نداريد اجارهخانه هم بدهيد. خرج گوشت و مرغ و برنج و... هم كه برای شما سرسامآورتر است. شما صد در صد نوه و نتيجه و عروس و داماد و... هم داريد.
اگر بخواهيد ناخنخشكی كنيد و به آنها عيدی هم ندهيد، نمیتوانيد كه شيرينی و آجيل را هم از برنامه عيدتان حذف كنيد. نوههای كوچكتان شيرينی و شكلات میخواهند و حتی در دل كوچكشان هم كه شده تصور خوردن شيرينیهای خوشمزه مامانبزرگ و بابابزرگ، آنها را مشتاق ديدارتان میكند. حالا با اين ۱۸۰ هزار تومان چگونه میتوانيد معادله چند مجهولی خرج شب عيد را حل كنيد؟ اصلا پولی باقی میماند كه به سفر يا دامان طبيعت پناه ببريد؟ كارمند ديگری می گويد:گيريم كه اصلا بخواهيد دل را به دريا بزنيد و از همه خرجها بگذريد و بخواهيد ايام تعطيلات را به مسافرت برويد. با ۱۰۰ هزار تومانی كه برايتان باقی میماند چند روز میتوانيد به مسافرت برويد؟ ۳ روز، ۴ روز، چی؟ يك خانواده كارمند ۴ نفری برای ۳ روز مسافرت به مثلا شمال كشور چقدر بايد خرج كند؟ قيمت هتل و متل و مسافرخانه چقدر است؟ خرج خورد و خوراك چی؟ هزينه اياب و ذهاب. پس چه نتيجه میگيريم؟ اينكه عطای پناه بردن به طبيعت، شنيدن نغمه چكاوكها، استشمام عطر گلها و ديدن سرسبزیها را بايد به لقای حقوق كارمندی و كارگری و بازنشستگی بخشيد.
بايد پا روی دل گذاشت و مثل هميشه در دود و دم و شلوغی و حصار تنگ ديواری زندانی شد. بايد روح را همواره اسير ديدار ساختمانهای بلند، خودروهای آهنين، خيابانها و كوچههای پيچ در پيچ و تنگ كرد. بايد در حصار تنگ چهارديواری ۴۰ متری زندانی شد و چشم به جعبهيی كه میگويند جادويی است، دوخت جعبهيی كه تصاوير تكراری را مرتب در برابر ديدگانت، مانور میدهد و... ما كارمندان، كارگران، بازنشستهها و حقوقبگيران كه میگويند تعدادمان خيلی زياد است، مسافرت را خيلی دوست داريم. ديدار از طبيعت را بخصوص در ايام نوروز بيشتر دوست داريم، اما نمیتوانيم به سفر برويم چرا كه خرجهای سر به فلك كشيده با دخلهايی كه هر روز آب میرود، برای ما برابری نمیكند. ما به مسافرت نمیرويم چون پول نداريم. همان چيزی كه خيلیها به دنبال به دست آوردن هر چه بيشتر آن هستند!
اشتراک در پستها [Atom]