۲۸.۱۲.۸۲

 
كليه دانشجويي به قيمت شهريه
يكي از مراجعه كنندگان پس از مدتي، همسرش را هم به آنجا آورده است، براي فروش كليه. به نظر مي رسد اگر براي يك سرپرست خانوار كه كليه اش را فروخته ، كار مناسب و درآمدزايي متناسب با هزينه هاي زندگي ايجاد مي كرديم، امروز شاهد چنين چيزي نبوديم
آزاده بهشتي
همه چيز از اينجا شروع شد، از پشت نيمكت هايي كه پشت سر هم قطار شده بودند، از جزوه هايي كه بي بهانه رد و بدل مي شدند. يك روز پشت همان نيمكت قهوه اي روبه روي تخته سياه خط خطي و رنگ پريده مصمم شدند تا همه چيز را ببرند زير يك سقف و بشوند يك دل، حالا هم روبه روي هم نشسته بودند و مرد مي خواست براي نجات همه آن چيزهايي كه خاطره بود، كليه اش را بفروشد و زن هيچ مقاومتي نكرد.
دانشجو است، اما نمي خواهد تا گره هاي شناخته شدنش را به خانواده و فاميل بدهد، به همين خاطر وقتي رشته تحصيلي اش را مي گويد، تاكيد مي كند كه در سطرهاي گزارش جا خوش نكند در اين صورت هر چه رشته كرده پنبه مي شوند.
دانشجوي رشته پزشكي، علوم اجتماعي، حقوق، فني، هنر يا هر رشته اي كه به ذهنتان برسد، فقر اقتصادي و ناتواني از پرداخت شهريه دانشگاه در كنار هزينه هاي سنگين زندگي برايشان چاره اي نمي گذارد. اين مي شود كه مي بيني جلوي انجمن حمايت از بيماران كليوي ايستاده اند و درخواست فروش كليه را كرده اند . داستان تازه اي نيست تهيه مايحتاج و خرج و مخارج زندگي از طريق فروش يكي از اعضاي بدن.
اكثر مراجعه كنندگان اين مركز افرادي هستند كه اگر به قصد فروش آمده اند، ترجيح مي دهند اسم و فاميل، رشته تحصيلي يا چيزي كه به شناخت آنها برسد، نگويند، تا كسي مانع عملي شدن اين كار نشود.
يكي از مراجعه كنندگان كه مي خواهد كليه اش را بفروشد دانشجو ۲۵ ساله اي است، داراي يك فرزند، اينها را مي گويد تا بدانيم كه با چه مشكلاتي زندگي خود را با همسرش كه دردانشگاه باهم آشنا شدند شروع كرده است. از آن عشق هايي كه از ميز ونيمكت هاي دانشگاه به زير يك سقف مي خزد، در يك چشم به هم زدن.
او كه حتي اسم كوچكش را نمي گويد توضيح مي دهد به خاطر مشكلات مالي همسرش بعد از مدتي از دانشگاه انصراف داد وچند وقت بعد يك بيماري مثل بختك چسبيد به زندگي آنها و اوضاع بدتر شد. مي گويد: همه چيز را فروختم، خانه اجاره اي را پس دادم تا خرج كمتر شود واما باز هم از پس خرج و مخارج بيمارستان برنيامدم و بعد هم به اين فكر افتادم تا كليه ام را بفروشم.
زن، با چهره رنگ پريده و مهتابي حرفي براي زدن ندارد، حتي مانعي براي جلوگيري از اين كار همسرش هم نيست. به گفته مسوولان مراجعه كنندگان به انجمن حمايت از بيماران كليوي اين اواخر افراد باسواد هستند كه يكي از انگيزه هاي آنها براي اين كار اضافه شدن شهريه دانشگاه به هزينه هاي ديگر زندگي است.
بسياري از اين افراد سرپرست يك يا چند خانواده هستند، به خصوص اينكه تعداد زيادي از آنها سال هاي پاياني تحصيل را سپري مي كنند و كناره گيري از تحصيل براي آنها در حقيقت به هدر رفتن زحماتشان است، از سويي ديگر به دست داشتن يك مدرك اميدها را براي يافتن شغل و كار مناسب در آينده بيشتر مي كند و از اين رو تمام اين هزينه ها را حتي به قيمت فروش اعضاي بدن خود مي پذيرند.
مصطفي قاسمي ، مدير عامل انجمن حمايت از بيماران كليوي، با بيان اين مطلب كه بر تعداد فروشندگان كليه روز به روز افزوده مي شود، نسبت به افزايش فروش كليه در ميان دانشجويان هشدار مي دهد.
تعداد قابل توجهي از افرادي كه براي فروش كليه به دفاتر انجمن خيريه حمايت از بيماران كليوي درسراسر كشور مراجعه مي كنند، با سواد هستند حتي درصد قابل توجهي از آنان دانشجوياني هستند كه به خاطرفقر اقتصادي و ناتواني از پرداخت هزينه هاي تحصيل، مجبور به فروش كليه شده اند. قاسمي بر اين مطالب تاكيد مي كند و مي افزايد: قيمت فروش كليه در اين جا از۵۰۰هزار تومان تا۲و۳ ميليون تومان است كه اين قيمت بستگي به نياز مالي فروشنده دارد.
مشكلات پرداخت شهريه تحصيل و هزينه هاي سنگين دانشگاه به ويژه براي دانشجويان دانشگاه آزاد كه از شهرستان به تهران آمده اند راه چاره اي جز اين كار باقي نگذاشته اند.
وي مي گويد: مسوولان انجمن در حمايت از بيماران كليوي نسبت به كمك گرفتن از خيرين نيكوكار براي رفع اين مشكلات وجلوگيري از فروش كليه اين دانشجويان اقدامات موثري را انجام داده اند.
چندي پيش يكي ا زمسوولان بنيادامور بيماري هاي خاص نيز در مصاحبه اي گفته بود كه اغلب اهداكنندگان بي سواد هستند و شرايط لازم براي استخدام را ندارند. اما قاسمي، مدير عامل انجمن حمايت از بيماران كليوي اينگونه حرف هاي غير مسوولانه را فقط پاك كردن صورت مساله و تحقير همنوعاني مي داند كه به خاطر فقر مالي مجبور به فروش عضوي از اعضاي بدنشان مي شوند. بايد به فكرراه حل جدي و اساسي بود.
يكي از مراجعه كنندگان پس از مدتي، همسرش را هم به آنجا آورده است، براي فروش كليه. به نظر مي رسد اگر براي يك سرپرست خانوار كه كليه اش را فروخته ، كار مناسب و درآمدزايي متناسب با هزينه هاي زندگي ايجاد مي كرديم، امروز شاهد چنين چيزي نبوديم كه همان فرد پس از چند ماه براي فروش كليه همسر و فرزندش مراجعه كند.
قاسمي با اشاره به اينكه ۱۲۰ شعبه انجمن حمايت از بيماران كليوي تماس هاي تلفني بي شماري دارد به طوري كه دفاتر مستقر اين انجمن در تهران روزي حدودا ۱۰۰ تماس تلفني دارد، مي گويد: انجمن حمايت از بيماران كليوي ۲۲هزار بيمار را دركل كشور تحت پوشش خود قرار داده است. اين روزها اخبار مسوولان اين سازمان حكايت از اين دارد كه تعداد فروشندگان كليه بيشتر از تعداد بيماران نيازمند است.
البته نمي توان تلاش اين انجمن براي كمك به اين افراد و جلوگيري از فروش كليه مراجعه كنندگان را انكار كرد، اما زماني كه بحث از كمك هاي دولتي مي گذرد، سر و كله دلالان و خريداران اين عضو از بدن در بازار سياه به ميان مي آيد.
ماجراي غم انگيز خريد وفروش كليه، چه در بخش دولتي و چه خارج از چارچوب آن تمامي ندارد، حداقل تا زماني كه مشكلات مالي، نيازهاي اقتصادي و سطحي ترين آنها يعني دست يابي به شغل مناسب تامين نشود.
قاسمي مي گويد: يك هزار و ۷۰۰ پيوند كليه در سال جاري صورت گرفته است و با جرات مي توان گفت كه از اين تعداد ۹۸ درصد پيوند عضو از طريق فروش كليه انجام شده است يعني بيشتر پيوند كليه از طريق فروش كليه و راه حلي براي رفع مشكلات مالي فروشنده است.

روزنامه همشهری

نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]