۴.۱۰.۸۳

 
نقض حقوق زنان و گزارشهاي خبري
افسانه نوروزى: زنى كه به خاطر دفاع از خود در برابر تجاوز جنسى 7 سال در آستانه اعدام بود و با "سايه مر گ"زيسته، تجديد
محاكمه مى شود و گفته اند در صورتى كه خانواده مرد متجاوز رضايت دهد از مجازات خواهد رست. "حاجيه اسماعيل وند"دختر 22 ساله اهل جلفا حدود 4 سال در زندان مى ماند تا مسوولان تصميم بگيرند كه سنگسارش كنند يا اعدام و سرانجام ماجراى او همراه با ترديدهاى دستگاه قضايى در مورد اين كه اعدامش كند يا سنگسار به رسانه ها راه مى يابد و حالا خبر رسيده است كه سنگسارش نمى كنند ولى اين كه چه سرنوشتى در انتظار اوست نمى دانيم. ليلا مافى :کودکی که خانواده از سر فقر او را به تن فروشی می سپارد،کودکی که زير فشار زندگی گفته می شود در سطح توانايی مغزی يک بچه 8 ساله است. مى خواهند او را در اراك اعدام كنند؛ ليلا اولين بار كه در 9 ساله گى حامله شد 100 ضربه شلاق خورد و دومين بار در 13 سالگى كه حامله شد دوباره 100 ضربه شلاق خورد و هنوز عاقبت او هم معلوم نيست. كبرى رحمان پور:"عروس سياه بخت"20 ساله .همچنان در "سايه مرگ" بسر مى برد. پرونده او قرار است اسفند ماه دوباره بررسى شود. فقط نوع خبر، و نه نحوه رسيدگی به قضيه های قضايی جنايتی است که در اين جمهوری بر زن ايرانی می رود. زنی که يک قرن پيش برای برانداختن طوق انقياد شريعت از جای خود برخاست و در فاصله کوتاهی تا اولين کودتا در سياست، روزنامه نگاري، و سازمانگری با گام های غول آسا پيش رفت،زنی که نام طاهره قره العين را بر تارک طغيان خود دارد. طرح اين نوع اتهامات در ماهيت خود جنايت در حق زن ايرانی است. حتی اگر افسانه يا ليلا يا کبری نجات يابند، نفس اين نوع اتهامات و محاکمات، حق زن ايرانی را با سبعيت لگد مال کرده است. با واکنش مورد به مورد به اين نوع اتهامات و محاکمات نمی توان از حقوق زن در ايران آن طور که بايد دفاع کرد. دختران قره العين نمی توانند و نبايد نقش قربانی را بپذيرند. افشاگری و اعمال فشار برای نجات جان افسانه ها، ليلاها و کبری ها البته اهميت دارد، اما اگر به همين محدود شود، اين رژيم قرون وسطايی است که پيروز شده نه ما. ما نمی توانيم تلاش خود را به اين محدود کنيم که با دستگاه قضايی رژيم به بحث بنيشينيم که آيا افسانه حق داشت از خود دفاع کند يا بايد دراز می کشيد و به تجاوز تن در می داد. ماحتی نمی توانيم فقط به اين خشنود باشيم که ليلا مافی هارا که محصول جنايت رژيم هستند اززير دست و پای جلادان بيرون بکشيم. و آيا رژيم از همين رو نيست که سبعانه ترين اشکال سرکوب گری عليه زنان را از نو و از نو در ميدان ها و بيدادگاه ها به نمايش می گذارد؟ که به مرگ بگيرد تا به تب راضی شويم؟ با اين رژيم بايد از ريشه تصفيه حساب کرد. توهم راه های ساده را بايد از سر بيرون کرد. زن ايرانی مدعی صاحب حق و دادخواه سربلند است نه قربانی و يک جنبش پر بار فمينيستی که در سراسر جهان ريشه دوانده و هر روز شاخ و برگ تازه ای می دهد، زرادخانه ای از سلاح در اختيارش گذاشته است. نمی شود نشست و به اين خبر اعدام و آن خبر سنگسار يا کودک کشی واکنش نشان داد. بايد متحد و متشکل قوانين توهين آميز و ستمگرانه عليه زن ايرانی را با قدرت به چالش طلبيد. افسانه نوروزی به وکيل خود گفت نمی خواهم رضايت بدهند، نمی خواهم مرا ببخشند، اگر مقصرم اعدامم کنند. محاکمه کنندگان مقصرند، نه فقط حق اعدام و سنگسار ندارند، بلکه حق بخشش و تبرئه هم ندارند. آن ها را بايد در صندلی اتهام نشانيد.

نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]