۲۶.۱۰.۸۳
2 قرص نان، تخت خواب 12 ميليونى
از يادداشت روز خراسان
به جايى برنخورد، اصلا بگذار بربخورد به صداى بلند ميگويم حالم دارد به هم ميخورد. از آنچه ميبينم و ميشنوم. ديشب يک نفر جلوى يک بنده خدايى را گرفته بود و گفته بود، من کارگر روزمرد هستم. سر همين گذر هم ميايستم. امروز کارى به تورم نخورد. آقايى کن و پول دو تا قرص نان به من قرض بده. فردا شب، اگر سرکار رفتم بهت پس ميدم، تعجب نکنيد، او ?نه? معتاد بود نه ولگرد. يک ?کارگر? بود، با دستان پينه بسته از همان جنسى که ?پيامبر? دستشان را ميبوسيد اما امروز ...
دنبال کارى گذرم به خيابان سناباد افتاد آنجا ?تختخواب?هايى ديدم به قيمت يک ميليون و دويست و پنجاه هزار تومان. گفتم: چقدر ?گران?، همکارم گفت: کجاى کاري؟ در جاده شانديز تخت خواب دوازده ميليون تومانى هم به فروش ميرسد، دوست ديگرى از سرويس ناهارخورى 85 ميليون تومانى ميگفت و...
به جايى برنخورد، اصلا بگذار بربخورد به صداى بلند ميگويم حالم دارد به هم ميخورد. از آنچه ميبينم و ميشنوم. ديشب يک نفر جلوى يک بنده خدايى را گرفته بود و گفته بود، من کارگر روزمرد هستم. سر همين گذر هم ميايستم. امروز کارى به تورم نخورد. آقايى کن و پول دو تا قرص نان به من قرض بده. فردا شب، اگر سرکار رفتم بهت پس ميدم، تعجب نکنيد، او ?نه? معتاد بود نه ولگرد. يک ?کارگر? بود، با دستان پينه بسته از همان جنسى که ?پيامبر? دستشان را ميبوسيد اما امروز ...
دنبال کارى گذرم به خيابان سناباد افتاد آنجا ?تختخواب?هايى ديدم به قيمت يک ميليون و دويست و پنجاه هزار تومان. گفتم: چقدر ?گران?، همکارم گفت: کجاى کاري؟ در جاده شانديز تخت خواب دوازده ميليون تومانى هم به فروش ميرسد، دوست ديگرى از سرويس ناهارخورى 85 ميليون تومانى ميگفت و...
اشتراک در پستها [Atom]