۱۳.۲.۸۷

 

واقع بین باشیم

پیش درآمد: یک عده از ایرانیان میهن پرست و علاقه مند به ایران باستانی, چند روز پیش در تهران دست به تظاهراتی زدند و در آن خواستار پایدار ماندن نام خلیج همیشه فارس شدند. خلیجی که اگر در هزار نقشه نشنال جغرافی و نقشه های آنلاین گوگل و یا در نقشه های چاپی هر مملکتی با نام تحریف شده خلیج ع ر ب ی خوانده و نوشته شود, باز هم چیزی ازش کم نمیشود چون اصل و تاریخچه آن در تمام کتابهای تاریخی هر کشوری خلیج پارس آمده و در هر دانشکاه و دانشکده ای Persian Gulf خوانده و نوشته شده است. اینکه چند سالیست کشورهای خاشیه خلیج هر ازچندگاهی دست به حریف آن میبرند جدا از سیاستهای حاکمیت ایران نیست و نشانگر ضعف سیاسی حکومتگران ایران است. اگر به همین منوال هم پیش برود قطعا جزایر تنب کوچک و بزرگ و ابو موس هم با خفت و خواری تمام واگذار خواهد شد همانگونه که بیش از 80 درصد دریای مازندران داده شد و کشی صدایش در نیامد. ( به راستی این هموطنان عزیز میهن پرست چرا برای دریای مازندران پتیشن و اعتراض و تجمع و ... نکردن) . آیا آن هم بخشی از ایران نبود. یاچون ایرانیان فقط در برابر اعراب حس ناسیونالیستیشان گل میکند وامصیبتایشان به اسمان رفت. قصد کوچک کردن هدف این عزیزان را ندارم ولی اگر خلیج فارس فقط نامش را از دست داده است, دریای مازندران کمیتش را هم از دست داده است و چیزی بیش ار 13 درصد آن نمانده است.
واقعیت این است که در جمع آوری امضا برای نام خلیج فارس بازی گرفته شده ایم. برای نام میجنگیم نه برای مالکیت آن. برای اصل نمی جنگیم. همه بازیچه حکومتی شده ایم که بدن هیچ دخالتی راضی شد این همه جوان و نوجوان و پیر و بزرگ در یک تجمع غیر قانونی ( طبق قانون هر گونه تجمع قبلا مجوز میخواد وگرنه باهاش برخورد تند! میشه) کسی برخورد تند نکرد. چون دقیقا خواسته حکومت همینه که مردم آزاد باشند! وآنچه که به ضرر رژیم نباشه را انجام دهند.
من در ادامه این لینک در بالاترین این نظر را نوشتم ولی بلند بودن این کامنت وادارم کرد که این پس را در اینجا بیاورم تا شادی مقداری واقع بینتر با مسئله برخورد کنیم.
من فکر میکنم برای اینکه بفهمیم چه باید بکنیم اول از هر کاری واقع بین باشیم و قبل از احساساتی شدن به منطق و عقل رجوع کنیم. موارد پیش پا افتاده ای را باید کنار گذاشت و اصلیت علت را پیدا کرد. باید هدف داشت و برای رسیدن به هدف از جان و مال گذشت. باید دید که علت این همه درد ( خفقان, سانسور, سرکوب, فقر, اعتیاد, فحشا, گرانی, کمبود کار, نبود قانون و یا بی قانونی, قبضه کردن حکومت در دست یک گروه اقلیت و خاکمیت یک گروه کوچک بر یک ملت, و هزاران درد و مرگ دیگر ) را پیدا کرد. از خودمان شروع کنیم و گناه برگردن بگیریم و خطایمان را قبول کنیم و به گردن دیگری نیندازیم. ملتی که نه زندگی برایش مانده , نه مالی نه جانی , نه چیزی دیگر مانده که از دست بدهد از چه می ترسد. باید متحد شد. باید هر کسی خود رهبر خود باشد و به دنبال رهبری نباشد. نباید صبر کرد تا کسی پیدا شود و رهبر قیام گردد. باید منسجم شد. باید و باید و باید ... . و در آخر نباید نباید نباید به امید کمک بیگانگان بود. کسی عاشق چشم و ابروی تو ایرانی نیست و نبوده. نه آخوند و نه انگلیسی و آمریکایی. کسی برای تو دل نمیسوزاند و همه منافعشان را درنظر میگیرند. تو هم برای منافع خود بکوش. مهمترین منفعت تو در این قیام بدست آوردن نامی است که در آینده فرزندت با افتخار بیان میکند که پدرم در برابر ظلم سر خم نکرد. حاضر شد جان دهد ولی خواری به تن نخرد. چشمهایت را باز کن تا ببینی در اطرافت بر دخترکان و پسرکانت در سرزمین 2500 ساله مهد تمدن و آریایی و سرزمین خلیج پارس و مازندرانت و سرزمین کورش و داریوشت چه آورده اند. کدام مهمتر است. نجات قبر کورش از آب! نجات نام خلیج؟ نجات تخته سنگهای تخت جمشید در حراجیهای بین المللی؟ یا نجات دختران فروخته شده به اعراب؟ یا نجات جوانان معتاد به کراک و شیشه و هزاران مرگ؟ یا نجات دختر تن فروشی که نان و جای شب ندارد؟ یا نجات جئانی که برای نان فردایش کلیه اش را میفروشد؟ یا نجات تویی که از ترس نمی توانی آنچه که دلت می خواهد بپوشی؟ یا نجات تویی که آنچه که میخواهی را نمی گذارند ببینی و بشنوی؟ یا .. یا ... . با خودت رو راست باش و برای نجات واقعیت, واقع بین باش. ( با عرض پوزش که متن از کامنت گذشت! فکر کنم بهتره توی وبلاگم بزارمش و لینک بدهم تا همه بخوانند! )
با تشکر از حوصله شما

نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]